اشک من در انتظار کشتی دیدار توست قایق امید من بشکسته ، در احصار توست ماهی سرخ دلم در زیر گرداب ستم دلشکسته ، بی رمق ، در زیر آن آوار توست با صدای نا خدائی ، قامت لنگر شکست سخره با زخم زبانش ، در پی آزار توست چون توکل کرده ایی هرگز مترس از ساعقه زیر طوفان خنده باید ، چون خداوند یار توست صورت میرزا سفید شد در پی سیلی موج قلب او زخمی و زخمش ، آئینه کردار توست