سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایج و شعرهای میرزا
 
قالب وبلاگ

شعر نیمائی بنام دل
 

برادر هیچ نمیداند چه نسبت

با برادرهای

خود دارد ز آن بنیاد

پرستو نیز دگر فکر سفر در

فصل سرما نیست

تو را شاید بخواهند با تمام روز فردایش

به افاق گذرگاهی

به نام سجده طاقت

به اسم نامه ی دیکته که باید اسم غم خوانی

شب دیروز و فرداشب

من دیوانه پیمودم

رسیدم تا شب یلدا

به نام یک نمادی باز کنم نفرین

بنام دل

*میرزا*


 


[ دوشنبه 98/10/9 ] [ 4:15 صبح ] [ میرزا ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

قالب اشعار وبت
از این وب ها نیز دیدن کنید
آرشیو اشعار میرزا
امکانات وب


دوستانی که امروز این اشعار را خوانده اند : 30
دوستانی که روز قبل این اشعار را مطالعه کرده اند : 38
همه عزیزانی که این اشعار را مطالعه کرده اند : 54628