ایج و شعرهای میرزا | ||
غزل دل نگران تو دلتنگی و بی تابی ، نادل چو گرانِ توست در بازی ِپروانه ،پر پر شده گل با شمع با چشمِ دلت بنگر،حاکم چه زبان توست ابری که به چشم آید، سیلاب شود گریه اشک از رخِ من ترسد،گرداب توان ِ توست یک نامه ،پراز احساس، صد دفترِدلتنگی گفتم سخنی با دل ، گفتا به زیانِ توست اغراق نمودم من در بازیِ عشق با تو دادی به نگونم سَر، سرداب از آنِ توست با زخمی که دل دارد ،شاید که بمیرد آن با چشم و دلی روشن ، خاموش امانِ توست دیوارِ صدایِ من، بی زلزله می لرزد آن سقف سکوت فهمید ، فریاد بیانِ توست از مویِ سفید پرسید ، غمگینیِ میرزا را گوید به تو یک جمله این دل نگرانِ توست *میرزا* [ دوشنبه 100/6/1 ] [ 8:42 صبح ] [ میرزا ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |