ایج و شعرهای میرزا | ||
زخم کهنه اشک من آخر بریزد بر گل و گـلزار تو اشتیاقی نیست دگر بر لحظه ی دیدار تو چشمه ی اشک تمنا خشک گردیـداز فراق روزی آیی رفته باشدعاشق وغمخوار تو ناله های عاشقت آخر به سنگ تبدیل شد زیر بار غم شــکستم از پـــــی کردار تو این دلم دارد هزاران زخـم کهنه از شما این جراحت های قلبم مـــانده از ایثار تو ناله هایم بر در و دیوار خــانه ماندنیست عاقبت آهم بــــگیرد بــــر دل بــــیمار تو میرزا ازعشق تومی گفت وبه خود می بالید فاصله انـــداخت میان چشم و دل دیوار تو *میرزا* [ سه شنبه 94/2/29 ] [ 5:47 عصر ] [ میرزا ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |