ایج و شعرهای میرزا | ||
لب لعل مرا دلدار و مـه رویـــی در این خانه نمی آید به مشک و عطر و عــنبربو سر شانه نمی آید دلا از دست تو آخــر رود جانان من از جان لب لعل وقد سیمین یارمن به کاشانه نمی آید سر بالین مهتابی کــــــــشم گل بر رخ مهتاب چو ناقوس کلیسایی ، به بـــــت خانه نمی آید نمی آید سخن از دل دو چــشم پر ز شبنم بین تو ناهــیدی تو پــــرویـــنی چو فتانه نمی آید من و تو آخر دنیا ولی کوچکتر از پـــــرواز شب حرمت شکسته شد ، چو دیوانه نمی آید دل مجنون شکسته شد به زخم لیلی مـجنون دلی پر خون و از ماتم چو فرزانه نـمی آید من دیوانه از ساحل چو سخره میزند سنگم چو میرزا گوید از مردی که مردانه نمی آید *میرزا* [ سه شنبه 94/2/29 ] [ 6:17 عصر ] [ میرزا ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |