ایج و شعرهای میرزا | ||
خون جگر چشم من در انتظار ت حلقه بر در مانده بود گر نشیند اشک بر رخ پس دلی درمانده بود بین من با این دلم یک فا صله دیوار شد آخر هر دل شکستن نامه ی شرمنده بود سالیانی بس دراز من خورده ام خون جگر خون دل خوردن فقط از سادگی بنده بود آرزو ها یم همه در زیر غفلت خاک شد آنچه بیگانه زلب شد نقشی از آن خنده بود آفرین و مرحبا باید به تو گفت نازنین در مقام زندگی میرزا فقط بازنده بود ==== میرزا ====
[ چهارشنبه 94/2/30 ] [ 1:56 صبح ] [ میرزا ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |