ایج و شعرهای میرزا | ||
لبخند چمن رفتی ولی صد خاطره از خاطراتت زنده شد با خواندن هر نامه ات بر لب سکوت خنده شد شلاق هــــــجرانت مزن بر پیکراین خسته دل این سر،که سودای توداشت بازخم دل ، افکنده شد آن باد پــــاییزی زنـــــد سیــــلی به لبخند چمن گل در فـــــــراق بلبل و بلبل چو گل ، بازنده شد آهنگ دل با تـــار غم بر قلب من چنگی نواخت با رقص سنگین نگاه ، مطرب خودش شرمنده شد در دامـــــن گل میتوان گل واژه را عاشق نمود زخم زبان در عـــاشقی فصلی در آن پرونده شد هیچ عاشقی هر گز ندید عشق و وصال با همدگر من عشق پـــاک داشتم ولی ، این سرگذشت بنده شد میرزا اگر حـــرفی نـــــــزد آن را سپرد بر خالقش با رفتنم از این دیار، او با دروغ ، سازنده شد =====میرزا ======= 1/اردیبهشت /1394
[ چهارشنبه 94/8/27 ] [ 12:45 عصر ] [ میرزا ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |